مروری بر مفاهیم معماری سازمانی

مروری بر مفاهیم معماری سازمانی

ایده معماری سازمانی، از صنعت ساختمان‌سازی به دنیای سیستم‌های اطلاعاتی وارد شده است. در صنعت ساختمان‌سازی برای ایجاد هر ساختمان باید یک معماری خاص ایجاد گردد. اهمیت این معماری به خاطر وجود دیدگاه‌‌ها و  پرسپکتیو‌های مختلف در مورد ساختمان است. واژه پرسپکتیو از نقاشان به عاریت گرفته شده است. زمانی که تصویر یک منظره خاص توسط تعدادی نقاش ترسیم شود، ممکن است طرح‌های مختلف و متنوعی ایجاد شود.

مفاهیم معماری سازمانی

علت بوجود آمدن این طرح‌های مختلف این است که، نقاشان مزبور پرسپکتیوهای مختلفی را برای ترسیم منظره انتخاب نموده‌اند. برای ایجاد یک ساختمان نیز پرسپکتیوها و چشم‌اندازهای مختلفی وجود دارد. هریک از افرادیکه نقشی را در ایجاد ساختمان ایفا می‌نمایند، از منظری خاص به ساختمان می‌نگرند.

مهندس تاسیسات، از دیدگاه لوله‌کشی آب و سیم‌کشی برق، ساختمان را بررسی می‌نماید. مهندس عمران، مقاومت ساختمان را محاسبه می‌نماید. برای ایجاد یک ساختمان، باید تمامی این دیدگاه‌ها در قالب یک چارچوب واحد بیان شود. چارچوبی که برای بیان و ارائه این دیدگاه‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد، معماری نامیده می‌شود.

مفهوم معماری سازمانی

در یک سازمان نیز افراد در بخش‌های مختلف از پرسپکتیو‌های مختلفی به سازمان می‌نگرند. برخی از افراد در پست مدیریت استراتژی رقابتی را برای سازمان تجویز می‌نمایند. گروهی دیگر فرآیندهای کسب و کار را تعریف می‌نمایند. دسته‌ای دیگر نیز نرم‌افزارهایی را برای مکانیزه کردن فرآیندها طراحی می‌نمایند. معماری سازمانی تمامی این فعالیت‌ها را در یک چارچوب واحد نمایش می‌دهد و بیان می‌کند که چگونه این اجزا می‌توانند با یکدیگر در تعامل باشند. همانطور که معماران ساختمان بدون طراحی یک معماری برای ساخت ساختمان اقدام نمی‌نمایند، ایجاد سیستم‌های اطلاعاتی بدون معماری نیز درست نیست. معماری سازمان، یک ساختار منطقی برای طبقه‌بندی و سازماندهی ابعاد مختلف یک سازمان را ‌ارایه میدهد.

«معماری سازمانی» چارچوبی برای تبیین، هماهنگ سازی و همسوسازی کلیه فعالیت‌ها و عناصر سازمان در جهت نیل به اهداف راهبردی سازمان است.

انسان‌ها در تلاشی مدام برای پیروزی بر مشکلات و ساخت‌ سیستم‌های فیزیکی مختلفی همچون ساختمان‌ها و یا کشتی‌ها با درجه‌ای از پیچیدگی روبرو بوده‌اند که بدون وجود یک معماری مشخص، امکان موفقیت آنها بسیار کم بوده است. مهندسان فناوری اطلاعات نیز در مواجه با پیچیدگی‌های روز افزون سیستم‌های اطلاعاتی، ناگزیر به استفاده از معماری می‌باشند.

سازمان‌های امروزی موجودات پیچیده‌ای هستند که توصیف فنی جنبه‌های مختلف سیستم‌های اطلاعاتی آنها نیازمند بکارگیری معماری خاصی است که معماری سازمانی خوانده می‌شود. معماری سازمانی می‌تواند به منظور توصیف وضعیت موجود (معماری وضع موجود) یا وضعیت مطلوب (معماری وضع مطلوب) بکار رود در واقع معماری سازمانی، چارچوبی را برای طراحی سازمان‌ها براساس فناوری اطلاعات ارائه می‌نماید.

حتما بخوانید: تفاوت ساختار سازمانی و معماری سازمانی

تفاوت معماری سازمانی و معماری سیستم‌های اطلاعاتی

تفاوت متدولوژی‌های سیستم‌های اطلاعاتی با معماری سازمانی در این است که انعطاف‌پذیری معماری سازمانی باعث می‌شود که امکان استفاده از متدولوژی‌های مختلف وجود داشته باشد. اجزای معماری سازمانی مانند آجرهای بازی هستند که می‌توان آنها را طور دیگری کنار هم قرار داد و شکل جدیدی را ایجاد نمود. معماری اطلاعات از اهمیت متدلوژی‌های توسعه سیستم‌های اطلاعاتی نکاسته، بلکه چارچوبی مناسب‌تر برای استفاده از این متدلوژی‌ها ارائه نموده است. تاکنون به منظور بهره‌گیری از معماری سازمانی برای توسعه سیستم‌های اطلاعاتی تلاش‌های بسیاری صورت گرفته‌ است. این فعالیت‌ها بیشتر حول محور تطبیق دیگر متدولوژی‌ها با معماری‌های سازمانی خصوصا چارچوب جان زکمن متمرکز بوده است.

بعبارت ساده‌تر، در معماری سازمانی تمام جنبه‌های سازمان نظیر کاربران، موقعیت های جغرافیایی، نحوه توزیع آنها، فرایندهای حرفه، راهبردها، ماموریت سازمان و غیره در نظر گرفته می‌شود در حالی که در معماری اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی تنها بر اطلاعات و فرایندهای مربوط به آن متمرکز شده است.

جان زکمن در مقاله‌ای تحت عنوان  «چارچوبی برای معماری سیستم‌های اطلاعاتی» به مشکلات مدیریت سیستم‌های اطلاعاتی در سازمان‌ها اشاره نمود. به اعتقاد زکمن، افزایش اندازه و پیچیدگی سیستم‌های اطلاعاتی به همراه تمایل برای استفاده از این سیستم‌ها در تمامی حوزه‌های کسب وکار، باعث افزایش مشکلات در زمینه مدیریت سیستم‌های اطلاعاتی در سازمان‌ها می‌شود. او تاکید کرد که، در این اوضاع و احوال وجود یک معماری برای سیستم‌های اطلاعاتی غیرمتمرکز، ضروری است. سیستم‌های اطلاعاتی خوب از استراتژی‌های اطلاعاتی خوبی منتج می‌شوند و استراتژی اطلاعاتی نیز باید در راستای استراتژی‌های سازمان تدوین گردند. بنابراین سیستم‌های اطلاعاتی باید استراتژی‌های سازمان را پشتیبانی نمایند.

زکمن در این مقاله اذعان نمود که در فرآیند توسعه سیستم‌های اطلاعاتی افراد مختلفی ذینفع هستند و برای این‌که یک سیستم اطلاعاتی مطلوب ایجاد گردد، باید نیازها، دیدگاه‌ها و نظرات این ذینفعان مدنظر قرار گیرد. برای تبیین بیشتر  این موضوع، جان زکمن توسعه سیستم اطلاعاتی را با ساخت یک ساختمان مقایسه می‌کند.

بیشتر بدانید: جایگاه BPMS در معماری سازمانی

در فرآیند ساخت یک ساختمان افراد مختلفی همچون مالک ساختمان، طراح، معمار، بنا و متخصص تاسیسات تاثیرگذار هستند. برای اینکه نظر همه افراد را بتوان در احداث ساختمان اعمال نمود، نیازمند به ایجاد یک معماری هستیم. معماری علاوه بر این که زبان مشترکی برای بیان نظرات ذینفعان است، تمامی ویژگی‌ها و مشخصات فنی ایجاد ساختمان را نیز بیان می‌کند.

زکمن به جای ارائه یک فرآیند برای توسعه سیستم‌های اطلاعاتی، چارچوبی برای تهیه معماری سازمانی پیشنهاد می‌نمود. چارچوب زکمن دیدگاه‌ها و نظرات دینفعان سیستم‌های اطلاعاتی در سازمان را، در یک قالب مشخص، سازماندهی می‌کند.

چارچوب زکمن برای تهیه معماری سازمانی

ساختار چارچوب زکمن به شکل یک ماتریس است. این ماتریس از مجموعه‌ای از ستون‌ها و سطرها تشکیل شده است. هر یک از خانه‌های ماتریس مدل و ابزاری را ارائه می‌نمایند. این مدل‌ها و ابزارها افراد را در درک بهتر سازمان یاری می‌کنند. در صورتیکه هریک از ستون‌های مدل زکمن کامل گردد، یکی از ابعاد سازمان مشخص می‌شود. چارچوب زکمن پازلی زیباست که برای شناسایی ابعاد مختلف سازمان در مورد ستون‌ها و ردیف‌های چارچوب، ضروری است. در ادامه میتوانید ماتریس زکمن را مشاهده کنید:

چارچوب معماری زکمن
چارچوب معماری زکمن

در ادامه به معرفی متدولوژی برنامه‌ریزی معماری سازمانی یا به اختصار EAP میپردازیم:

برنامه‌ریزی معماری سازمانی، متدولوژیی است که برای تکمیل سطوح فوقانی ماتریس زکمن توسعه داده‌شده است. بر اساس دید اولیه از EAP، معماری تکنولوژی، داده و سیستم‌های کاربردی انجام می‌شود. این معماری‌ها برای کل سازمان است و در فاز پیاده‌سازی برای رسیدن به اهداف طراحی و پیاده‌سازی به کار می‌رود. چارچوب زکمن، یک چارچوب مفهومی‌ است که برای مراحل برنامه‌ریزی و تعاریف معماری و نیز در سطوح پایین‌تر برای طراحی و توسعه سیستم‌ها به کار می‌رود.

این چارچوب تعیین نمی‌کند که چگونه می‌توان معماری سطوح بالا را انجام داد و چطور می‌توان معماری‌ها را در قالب طرح‌هایی پیاده‌سازی کرد. در مراحلEAP از رویکرد و متد ارائه شده توسط فردی به نام استیون اسپواک برای تهیه معماری‌ها در چارچوب زکمن استفاده می‌شود. شکل ذیل لایه‌های چهارگانه و فازهای هفت گانه اصلی EAP را نشان می‏دهد. این فازها، در واقع روشی برای تعریف معماری‏ها و طرح‏ها هستند که برای پیاده ‏سازی متدولوژی EAP می‏بایست این فازها به ترتیب طی شود. این هفت فاز به شکل یک کیک چهار طبقه هستند که در هر طبقه، فازهای مختلف متدولوژی قرار دارند.

متدولوژی EAP
متدولوژی EAP

۴ لایه متدولوژی EAP

  • لایه اول برای شروع EAP باید مشخص کرد که چگونه متدولوژی بومی‌سازی شود، چه افرادی درگیر شوند و چه ابزاری استفاده شود. این لایه در واقع یک برنامه ‏کاری برای EAP ارائه می‏نماید.
  • در لایه دوم شناخت وضع موجود و مدل‌سازی کسب‌ و ‌کار انجام می‌شود. این لایه در اصل یک پایگاه دانش را درباره کسب ‌و ‌کار، زیرساختار سخت‏‌افزاری، نرم افزاری و اطلاعات مورد استفاده برای هدایت آن فراهم می‏آورد.
  • در لایه معماری داده، انواع اصلی داده‌های موردنیاز برای پشتیبانی کسب‌و‌کار معرفی می‌شود. در معماری سیستم‌ها نیز انواع اصلی سیستم‌های مورد نیاز برای مدیریت تعریف می‌شود. زیرساختار تکنولوژی مورد نیاز برای ارائه محیط پیاده‌‏سازی برنامه‏‌های کاربردی‏ که داده‏‌ها را مدیریت می‏کنند و همچنین کارکردهای کسب‌ و ‌کار را پشتیبانی می‏نمایند، تعریف می‌شود.
  • لایه چهارم توالی پیاده‌‏سازی سیستم‌های کاربردی، برنامه‏ زمان‏بندی پیاده‌‏سازی، تحلیل هزینه‌ درآمد را تعیین کرده و مسیری مشخص، برای انتقال از وضعیتی حال به وضعیت مطلوب پیشنهاد می‏کند.

نتیجه گیری

هدف اصلی از بکارگیری معماری سازمانی ایجاد ارزش افزوده در خصوص توسعه و بکارگیری زیرساخت‌های فناوری اطلاعات در سازمان است. در طرح معماری سازمانی همیشه باید این سئوال مطرح شود که چه ارزشی از این طرح ایجاد شده و چه کسی به این ارزش نیاز دارد. در مراحل نخستین از تعریف معماری سازمانی باید اهداف دقیق از تعریف و پیاده‌سازی آن مشخص گردد. در این زمان باید تعیین شود که معماری سازمانی به دنبال رفع چه مشکلاتی در سازمان است و چه عواملی سبب شده است تا نیاز به تعریف معماری سازمانی احساس شود.

اهداف معماری سازمانی باید به روشنی مشخص شده و معماری نیز در نهایت به نحوی تعریف و پیاده‌سازی شود تا اهداف مذکور محقق شوند. معمولا طرح‌های معماری سازمانی در راستای ایجاد تحول برای جبران مشکلات جاری و یا دستیابی به سطوح بالاتری از کارایی تعریف می‌شوند. این اهداف ممکن است در هر سازمان نسبت به سازمان دیگر تفاوت‌هایی داشته باشند. بنابراین قبل از اقدام سازمان به تعریف و پیاده‌سازی معماری باید اهداف آن به روشنی مشخص گردد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اسکرول به بالا