معماری سازمانی توانایی مدیریت، هدایت و نگهداشتن سازمان با معماری یکپارچه اطلاعات سازمان، ساختار سازمانی، فرهنگ سازمانی، فرآیندهای سازمانی و تامین سرمایه و منابع انسانی بر مبنای استراتژیهای سازمان را برای مدیران آن سازمان فراهم میکند. واحدهای توسعه و تعالی در هر سازمان سعی بر این دارند تا با مدیریت منابع انسانی، واحدهای سازمانی، طراحی نقشهای سازمانی و فرآیندهای کاری و اطلاعات سازمانی، بهرهوری سازمان را در راستای سیاستهای اجرایی آن افزایش دهند. بنابراین یک معماری سازمانی کامل میبایست تمامی ماژولهای شکل ۱ را به همراه ارتباط بین آنها در نظر گیرد و برنامهریزی جامعی از آنها داشته باشد.
شکل ۱
آقای گالبریت مدلی برمبنای ساختار ستارهای شکل را برای معماری سازمانی معرفی کردهاند تا بتوان برنامهریزی مربوط به منابع سازمانی، فرآیندهای سازمانی و ساختار سازمانی را در راستای استراتژیها و اهداف سازمان انجام داد.
شکل ۲
با گسترش فناوری اطلاعات معماری سازمانی هم رویکرد خود را بر مبنای فناوری اطلاعات بنا نهاد و در دهه اخیر معماری سازمانی برمبنای فناوری اطلاعات شناخته میشود که اهداف ذیل را دنبال مینماید.
اهداف معماری سازمانی
- همسوسازی فناوری اطلاعات با کسبوکار سازمانها
- ایجاد تحول در سازمانها از طریق پیادهسازی سیستمها و فناوریهای موثر و یکپارچه
- حداکثر بهرهوری از فناوری اطلاعات با هدف بهبود فرآیندها و کارایی سازمان
- بکارگیری موثر فناوری اطلاعات در تقویت مزیتهای رقابتی سازمانها و دستیابی به دولت الکترونیک
- پشتیبانی از فرآیند طراحی و تغییرات سیستمها
حتما بخوانید: تفاوت ساختار سازمانی و معماری سازمانی
معماری سازمانی برمبنای سه رویکرد معماری سازمانی دولتمحور، معماری سازمانی IT محور و معماری سازمانی فرآیندمحور طراحی میشود.
معماری سازمانی دولتمحور:
مختص سازمانهای دولتی است و مبنای اصلی آن تقسیم سازمان به حوزههای کاری مختلف میباشد که هرکدام به عنوان سازمان مجزا مدیریت و تصمیمگیریهای مختص خود را دارد و هماهنگی بین این مجموعهها به صورت فدرال و ستادی انجام میشود و سازمان مرکزی وظیفه نظارت و همراستا نمودن حوزهها را برعهده دارد. در این نوع معماری فرآیندها و فعالیتهای داخلی هر حوزه کنترل نمیشود، بلکه نتیجه و ماحصل این فعالیتها در قالب شاخصهای کارایی بررسی میشوند.
معماری سازمانی IT محور:
معماری سازمان را در راستای همراستا نمودن IT با کسبوکار جهت بهبود کارایی و بازدهی یکپارچگی سیستمهای اطلاعاتی و موثربودن زیرساختهای فناوری انجام میدهد. این معماری در حد مدلسازی فرآیندها انجام میپذیرد تا سیستمهای اطلاعاتی با توجه به این نیازها طراحی و تکمیل شوند. با توجه به تغییرات و بهبودها در سازمانها این نوع معماری جواب قانعکنندهای برای تغییرات و مهندسی مجدد فرآیندها ندارد و کوچکترین تغییر ممکن است منجر به تغییرات اساسی در سیستمهای اطلاعاتی شود.
معماری سازمانی فرآیندمحور:
با هدف مدیریت و بهبود فرآیندها انجام میشود و در این نوع معماری اهداف سازمان با رویکرد بالا به پایین به عملیات و فعالیتها اختصاص مییابد. در این نوع رویکرد ابتدا همه فرآیندها بهینه میشوند و سپس هر فعالیت به یک نقش یا سیستم عملیاتی سپرده میشود. بهینهسازی در این نوع معماری بدون در نظر گرفتن IT انجام میشود، سپس در مراحل بعد نتیجه کار IT را درگیر میسازد. این نوع رویکرد برمبنای مهندسی مجدد فرآیندها شکل گرفته است تا حداکثر استفاده از قابلیتهای انسانی و ماشینی تحقق یابند.
بدیهی است که در حال حاضر کدام رویکرد به نفع سازمانها جهت معماری ساختار خود میباشد…
شکل ۳
با توجه به خواستههای معماری سازمانی، یک سیستم BPMS میتواند جوابگوی آن باشد که چرخهای داشته باشد که فرآیندها را مدلسازی کرده و نقطه ارتباط بین آنها را مشخص نماید، طراحی ساختار اطلاعات سازمانی را با توجه به نیازهای سازمان شکل دهد، گردش کارها و اطلاعات را در سازمان مدیریت نماید، قابلیت اتصال به یک سیستم BI مورد انتظار سازمان را داشته باشد و پاسخی برای یکپارچهسازی سیستمهای مختلف سازمان ارایه دهد.
مراجع:
[۱] عسگر صمدی اوانسر، مقدمهای بر معماری سازمانی، دبیرخانه شورای عالی اطلاعرسانی، تیر ۱۳۸۴٫
[۲] Paul R. Lawrence; Jay William Lorsch (1967). Organization and environment; managing differentiation and integration. Boston: Division of Research, Graduate School of Business Administration, Harvard University. pp. 213–۱۸٫